نوشته شده توسط : عکس دختر ایرانی
گروه علمی «خبرگزاری دانشجو»؛ روز گذشته مهمان خانواده متدین و محترم مشایخی شدیم تا در جمعی صمیمانه بیشتر با نفر اول کنکور علوم انسانی کشور آشنا شویم. ما در گفت و گوی صمیمانه با زهرا مشایخی از جزئیات تجربه موفقش و دیدگاهش پرسیدم و از پدر و مادر زهرا نیز درباره تجربه شان که شرح آن را در زیر می خوانید:

«خبرگزاری دانشجو» - این موفقیت را به شما تبریک می‌گوییم و امیدواریم این آغاز پیروزی‌های شما در مراحل بعدی تحصیلی‌تان باشد. از اینجا شروع کنیم که چه شد شما رشته علوم انسانی را انتخاب کردید؟

زهرا مشایخی: راستش در سال دوم دبیرستان بین رشته معارف، علوم انسانی و ریاضی خیلی شک داشتم و حتی در هفته اول که سر کلاس علوم انسانی نشسته بودم با خود می‌گفتم نکند اشتباه کرده باشم؛ مشاورها از من می‌خواستند توانمندی‌ها و علاقه‌مندی‌هایم را بنویسم و امتیازبندی کنم، ولی معمولاً 50،50 درمی‌آمد.

آقا صحبتی کردند مبنی بر اینکه علوم انسانی نرم افزار است و علوم دیگر در حکم سخت افزار؛ این برای من بسیار قشنگ بود. از طرفی علوم انسانی در کشورهای پیشرفته از جایگاه مهمی برخوردار است؛ چرا که می‌گویند می‌توان پزشک و مهندس را جذب کرد، اما سیاستمدار و مدیر را باید درون کشور ساخت.

متاسفانه در کشور ما دید بدی نسبت به علوم انسانی وجود دارد. تا کسی پا به علوم انسانی می‌گذارد می گویند بچه تنبل است؛ من می‌خواستم با این دید مبارزه کنم و بگویم که الزاماً هر که به رشته علوم تجربی و ریاضی می‌رود موفق نیست، بلکه موفقیت به این معناست که در هر رشته که می‌روی بهترین آن باشی.

«خبرگزاری دانشجو» - وقتی که رشته علوم انسانی را انتخاب کردید به رشته دانشگاهی‌تان هم فکر می‌کردید؟

زهرا مشایخی: در یک دوره ای احساس می کردم من مهندسی را دوست دارم، اما رشته‌هایی چون فلسفه، حقوق، ارتباطات و علوم اجتماعی از نظرم رشته‌های قشنگی بودند؛ برای همین سختی‌های حفظ دروس در علوم انسانی را قبول کردم و به رشته انسانی آمدم.

«خبرگزاری دانشجو» - الان چه طور در مورد رشته دانشگاهی خود تصمیم گرفته‌اید؟

زهرا مشایخی: هنوز قطعی نشده. امروز با چند نفر صحبت کردم و در خصوص رشته‌های حقوق، روان‌شناسی بالینی و اقتصاد در حال سبک سنگین کردن هستم تا انتخاب بهتری داشته باشم.

«خبرگزاری دانشجو» - حتماً عوامل مختلفی در موفقیت شما موثر بودند؛ در صورت نبود کدام عامل قطعاً شما نفر اول در کشور نبودید؟

زهرا مشایخی: می گویم خدا؛ چون اگر خدایی نبود توانمندی در وجود من نبود و اگر خدا نبود استعداد و انرژی هم در من نبود. خانواده خوب و معلم‌ها و کادر اجرایی خوبی هم در کنار من نبودند.

«خبرگزاری دانشجوم - از پدر و مادر بگویید و نقش‌شان در موفقیت شما.

زهرا مشایخی: پدر و مادر حامی و پشتیبان برای آدم هستند؛ زمانی که خانه را آرام می‌کنند و به آدم دلگرمی می‌دهند. تا حالا نشده که مرا در فشار قرار دهند که این رشته یا آن رشته را انتخاب کن یا مدام بپرسند نمره‌ فلان درست چند شد. آخر سال تحصیلی معدل کل را از من می‌پرسیدند. حتی با وجود این که حدس می‌زدند رتبه خوبی بیاورم اصلاً به من نمی‌گفتند تا تحت فشار قرار نگیرم.

«خبرگزاری دانشجو» - شما فرزند چندم خانواده هستید؟

زهرا مشایخی: من فرزند چهارم خانواده هستم و سه خواهر بزرگتر از خودم دارم.

«خبرگزاری دانشجو» - فضای خانه در ایام کنکور چگونه بود؟ همه چیز تعطیل بود و خانه در سکوت محض؟!

زهرا مشایخی: نه این طور نبود من از بچگی عادت داشتم در محیط شلوغ درس بخوانم. گاهی از مادر می‌خواستم صدای تلویزیون را بلندتر کند تا اگر سر جلسه کنکور مشکلی پیش آمد بتوانم آن را مدیریت کنم.

بچه خواهرم عموماً صبح‌ها خانه ماست. خیلی مراعات من را کرد، با وجود این که سه چهار سال بیشتر ندارد، اما خودش می‌گفت: «خاله داره تست می‌زنه من به اتاق نمی‌روم.»

«خبرگزاری دانشجو» - شما چه طور برای درس خواندن برنامه‌ریزی می‌کردید؟

زهرا مشایخی: معمولاً بچه‌ها یک دفتر برنامه‌ریزی دارند که مشاور آن را می‌بیند. در آن دفتر، ساعات مطالعه خود را یادداشت می‌کنند، اما من هیچ وقت نمی‌توانستم یادداشت کنم. فکر می‌کردم 10 دقیقه از وقتم را از دست می‌دهم و گاهی هم تنبلی می‌کردم. معمولاً بعد از هر آزمون با توجه به برنامه مدرسه و آزمون بعد، برنامه‌ای را تنظیم و مشخص می‌کردم که در هر روز حتماً باید این مقدار از درس‌ها را بخوانم و بعداً کنار خوانده شده‌ها تیک می‌زدم.

«خبرگزاری دانشجو» - در برنامه درسی‌تان بیشترین وقت را به کدام درس اختصاص دادید؟!

زهرا مشایخی: خب لازم بود برای کسب رتبه خوب، در همه درس‌ها به یک میانگین برسم؛ این طور نمی‌شد که درسی زمین بماند و درسی بسیار خوانده شود، اما خب روی ریاضی واقعاً وقت گذاشتم، چون ریاضی را بیشتر دوست داشتم و از اول هم بین معارف و ریاضی مانده بودم؛ با خودم گفتم حالا ریاضی را با گذاشتن وقت بیشتر ادامه می‌دهم، بنابراین برای ریاضی وقت زیادی گذاشتم و زیاد تست زدم. در ماه‌های آخر فلسفه و منطق را هم چند بار با نگاه‌های مختلف خواندم؛ چون سوالات پارسال کاملاً متفاوت و با نگاه متفاوتی طرح شده بود من هم با نگاه متفاوتی می‌خواندم و نکاتی که در روز قبل به نظرم بی‌ارزش می‌آمد این بار به عنوان نکات باارزش و مهم می‌خواندم؛ ادبیات هم خیلی تست زدم.

«خبرگزاری دانشجو» - گفتید رشته‌تان معارف بود؛ این رشته با علوم انسانی چه قدر متفاوت است؟ تغییر رشته از معارف به علوم انسانی دردسرساز نشد؟


زهرا مشایخی: در معارف تا سال دوم همه درس‌های علوم انسانی را می‌خوانیم، بجز تاریخ و جغرافیا - که معارف تاریخ خاص خودش را دارد - و تاریخ ادبیات‌ها. وقتی به پیش دانشگاهی آمدم باید تاریخ ادبیات را که حجم زیاد و در عین حال ضریب 12 اهمیت را داشت با تلاش مضاعف می‌خواندم، البته تاریخ و جغرافیا چون ضریب کمتر داشت فقط ماه‌های آخر خواندم.

«خبرگزاری دانشجو» - خواندن جدی برای کنکور را از کی شروع کردید؟

زهرا مشایخی: سال‌های پیش اصلاً فکر نمی‌کردم بخواهم در کنکور رتبه بیاورم. اصلاً فکر دو رقمی را هم نمی‌کردم، گفتم تمام زورم را می‌زنم یک رتبه سه رقمی می‌آورم، اما وقتی وارد پیش دانشگاهی شدم، مدرسه کلاس‌های پایه را از مرداد شروع کرد، البته چون به ماه رمضان خوردیم من ساعت مطالعه بالا نداشتم و درس خواندن در عین روزه‌داری برایم سخت بود و فقط چند ساعت سحر را درس می‌خواندم، اما از بعد از ماه رمضان جدی شروع کردم و در تابستان توانستم تقریباً یک دور پایه‌ام را ببندم، بجز تاریخ و جغرافیا که فایده‌ای نداشت و باید می‌گذاشتم برای آخر سال. در طول سال تحصیلی از شنبه تا پنجشنبه فقط پیش دانشگاهی می‌خواندم و پنجشنبه پایه‌ها را می‌خواندم و جمعه هم مخلوطی از پایه و پیش.

میانگین ساعت مطالعه‌ام متفاوت بود؛ چون تا ساعت چهار مدرسه بودم. مدرسه برای کسانی که محیط خانه‌شان شلوغ است پایگاهی آماده کرده بود و می توانستیم برای مطالعه تا ساعت هفت هشت در آنجا بمانیم که من عموماً تا هشت می‌ماندم. وقتی به خانه می‌آمدم، تلاش می‌کردم کمی دیگر بخوانم.

اوایل برایم سخت بود که بعد از آمدن از مدرسه و چند ساعت دوری از خانواده، باز درس بخوانم؛ برای همین به محض اینکه به خانه می‌رسیدم، شام می‌خوردم و 9 می خوابیدم، اما کم کم از نیم ساعت شروع کردم و به بیشتر از آن رسیدم.

ساعت مطالعه‌ام در روزهایی که مدرسه می‌رفتم حداکثر تا پنج ساعت بود، اما باید بگویم نصف یادگیری‌ام سر کلاس صورت می‌گرفت و دیگر نیازی به وقت گذاشتن برای قواعد نداشتم.

«خبرگزاری دانشجو» - اینکه همه مدام می‌پرسند روزی چند ساعت می‌خواندی چه قدر مهم است؟!

زهرا مشایخی: اصلاً مهم نیست. شبیه دکتری است که یک نسخه را می‌خواهد به همه بدهد و این کار بی‌فایده است. هر کس باید بر اساس توانمندی و پتانسیل خود تلاش کند.

«خبرگزاری دانشجو» - از تابستان شروع کردن تا تابستان بعد مدت طولانی است. شد آن قدر خسته بشوی که بخواهی برای چند روز درس خواندن را تعطیل کنی؟

زهرا مشایخی: خب پیش می‌آمد، ولی من طوری برنامه ریخته بودم که جمعه‌هایی را که آزمون می‌دادم (هر دو هفته یک بار) تا شب استراحت می‌کردم، فیلم می‌دیدم و با خانواده بیرون می‌رفتم، اما در همان روز برنامه هفته بعدم را می‌ریختم و خیالم راحت بود که درسی عقب مانده ندارم.

«خبرگزاری دانشجو» - آن چیزی که بیشتر از هر چیز دیگر باعث می‌شد خستگی ات به امید و انرژی برای شروع دوباره تبدیل شود چه بود؟

زهرا مشایخی: در جمعه‌ای که استراحت می‌کردم از خدا کمک می‌گرفتم، البته آخر سال درس خواندن واقعاً فرسایشی می‌شود و من می‌شنیدم افرادی 16 ساعت در روز درس می‌خواندند. گاهی بیش از اندازه خواندن نه تنها کمک نمی‌کند، بلکه به خاطر استرس باعث می‌شود همان‌هایی را هم که خواندی فراموش کنی، البته گفتم که توانمندی‌ها با هم فرق می کند.

«خبرگزاری دانشجو» - در این مدت که درس می‌خواندید سفر هم رفتید؟

زهرا مشایخی: بله هم در شهریور ماه با خانواده به قشم و مشهد رفتم و هم حدود اسفند ماه هم با مدرسه یک سفر سه روزه به مشهد رفتم که نیروی معنوی گرفتیم و با جدیت بیشتر برگشتیم.

«خبرگزاری دانشجو» - از این نیروی معنوی بیشتر بگویید.

زهرا مشایخی: وقت‌هایی که واقعاً کم می‌آوردم، مادرم دستم را می‌گرفت و مرا به زیارتگاهی می‌برد تا دوباره تجدید نیرو کنم. از خدا خیلی کمک گرفتم. تا قبل از کنکور هیچ کسی فکر نمی کرد من رتبه یک بیاورم، فکر می‌کردند رتبه‌ام خوب شود، اما یک شدنم برای همه عجیب بود.

در اول سال و قبل از شروع هر خواندنی به 14 معصوم متوسل شدم و از آن‌ها کمک خواستم؛ در روز قبل از کنکور هم دعای توسل خواندم و گفتم من با کمک شما شروع کردم و با کمک شما به پایان می‌برم و واقعاً خودشان کمک کردند.



«خبرگزاری دانشجو» - عید را چگونه گذراندید؟

زهرا مشایخی: از هشت صبح تا هشت شب مدرسه بودیم و در ساعت‌های استراحت‌مان ورزش می‌کردیم؛ والیبال، اسکیت و ... واقعاً خیلی ورزش به من روحیه می‌داد. گاهی می‌شد که تحت فشار بودم و کمی گرفته که مشاورمان می‌گفت: زهرا پاشو برو همون والیبالت را بازی کن. هر چند بعضی‌ها می‌گویند ما خسته می‌شیم، ولی برای من انرژی مضاعف بود!

«خبرگزاری دانشجو» - رتبه بعدی از شما در مدرسه چند بود؟

زهرا مشایخی: 200، البته همه فکر می‌کردند با توجه به آزمون‌ها نتایج بهتری کسب کنند.

«خبرگزاری دانشجو» - پس زیاد هم نمی‌شود به نتایج آزمون ها دلخوش کرد؟

زهرا مشایخی: بله. در همان آزمون خیلی‌ها رتبه‌شان از من بهتر بود، ولی بعضی‌ها فقط برای آزمون درس می‌خوانند و رتبه و تراز و بعضی برنامه های خودشان را دارند و در کنار آن به آزمون هم می‌پردازند. بعضی درس‌ها بودند که در آزمون می‌آمد در کنکور نه، خیلی‌ها به خاطر تراز و رتبه می‌خواندند، ولی من نخواندم چند تا را خواندم و بعد ول کردم.

«خبرگزاری دانشجو» - بیشترین درصدتان در کنکور مربوط به چه درس یا دروسی بود؟

زهرا مشایخی: علوم اجتماعی. صد درصد فکر می‌کردم باید چند صد داشته باشم، اما دیدم میانگین بالا داشتن در همه دروس بهتر از چند درس با درصد بالا و چند درس با درصد پایین است. علوم اجتماعی را واقعا خیلی دوست داشتم و در طول سال خیلی خواندم و با تغییرات این کتاب هر چند سخت‌تر شده بود آن را بیشتر دوست داشتم. قبلاً مباحث علوم اجتماعی جذاب نبود، ولی الان تازه شده جامعه شناسی.



«خبرگزاری دانشجو» - از حال و هوای متفاوت شب قدر اول (19 رمضان) بگویید و حال شب قدر 23 که حتما خیلی فرق می کرد، بگویید.

زهرا مشایخی: من به حضرت علی ارادت خیلی خاصی دارم. سر کنکور با پشتیبانی حضرت علی(ع) رفتم و گفتم حضرت علی(ع) من به پشتوانه شما می‌روم و دیگر خودم کشش آن را ندارم که فکر کنم درست تست بزنم. شب‌های قدر خواستم هر چه شده و هر نتیجه ای بدست آمده زودتر به من اعلام کنند، دیگر نمی‌توانستم تا 12 مرداد صبر کنم و دقیقاً بعدازظهر شب شهادت حضرت علی(ع)، با من تماس گرفتند و خبر دادند و ما به احترام و حرمت شب شهادت به کسی اعلام نکردیم.

«خبرگزاری دانشجو» - از سرجلسه کنکور که آمدید چه حسی داشتید؟

زهرا مشایخی: روزی که کنکور دادم روز تولدم بود، خوشحال بودم که بالاخره هر چه فشار و استرس بود، تمام شد. این که چه کار کردم و نکردم مهم نبود، فقط می گفتم تمام شد. با خود گفتم دیگر نباید ناراحت باشم؛ چون افرادی را می دیدم که ناراحت بودند، البته من هم آن طوری که آزمون می‌دادم، کنکور ندادم، به بابا گفتم بابا دور دولتی را خط بکشیم و بابا گفت آزاد قبول می‌شوی انشاالله.

«خبرگزاری دانشجو» - به نظرتان سخت‌ترین سوالات مربوط به کدام درس بود؟

زهرا مشایخی: زبان، نمی‌دانم چرا کلاس‌های زبان پیش بیشتر بچه‌ها را از زبان دور می کنه تا نزدیک، لغات را هر شب می‌خواندم و گرامر را کامل مسلط بودم، ولی در زبان زیاد این شاخه و این شاخه پریدم و این کار اشتباه بزرگی بود.

«خبرگزاری دانشجو» - بیشترین چیزی که می‌تواند موفقیت بچه‌ها را در کنکور تهدید کند چیست؟

زهرا مشایخی: اول از همه ناامیدی و بعد این شاخه و آن شاخه پریدن، در درس خواندن؛ بچه‌ها از اول فکر چهار رقمی را می‌کنند، پنج رقمی هم نمی‌شوند، شهید مطهری می‌گفت: من می‌خواستم امام صادق(ع) شوم، این شدم، وای به حال شما که می‌خواهید مثل من شوید، به نظرم بچه‌ها با توجه به توانایی خود هدفی بزرگ را انتخاب کنند.

«خبرگزاری دانشجو» - ارتباط شما با کتاب درسی چگونه بود؟ چون این روزها بچه‌ها خیلی کم سراغ خود کتاب درسی می‌روند.

زهرا مشایخی: فقط کتاب را می‌خواندم و هر چیزی جز کتاب را ناقص می‌دانستم و اگر هم جزوه‌ای یا کتاب دیگری می خواندم بغل کتاب حاشیه‌نویسی می‌کردم و مرجع هم در نهایت کتاب بود.

«خبرگزاری دانشجو» - اگر در منطقه محروم بودید فکر می کردید باز هم همین موفقیت را کسب می‌کردید؟

زهرا مشایخی: باید بگویم ما رقبای خود را شهرستانی ها می‌دانستیم نه تهرانی ها. چون به نظرم آن‌ها سختکوش ترند و پشت کار بیشتری دارند؛ ضمناً با بچه‌ها که حرف می‌زدیم، می‌گفتیم بچه‌های شهرستان هوای خوب می‌خورند و ما سرب؛ آن‌ها روغن حیوانی و ما روغن نباتی.

«خبرگزاری دانشجو» - شما موفقیت بزرگ کسب کردید. اگر به شما بگویند هدیه‌ای را برای خود انتخاب کنید چه چیزی را انتخاب می‌کنید؟

زهرا مشایخی: این رتبه خودش هدیه بود، هدیه‌ای به خاطر حقی که همه بر گردنم داشتند، حتی بخاطر حقی که خودم بر گردن خودم داشتم و به خاطر زحماتم، پدر و مادرم و معلم‌هایم، ولی اگر حرف آرزو باشد: سفر حج.

«خبرگزاری دانشجو» - حرفی مانده که لازم باشد بگوید و در سوالات ما نبود؟

 
زهرا مشایخی: فقط بگویم که برای موفقیت 50 درصد تلاش مهم است و بعد عوامل دیگر؛ تا این 50 درصد تلاش پر نشود آن 50 درصد عوامل دیگر هم حل نمی‌شود؛ نگویند چون خدای نکرده ما خانواده خوبی نداریم، پس تلاش هم نمی کنیم، چون رابطه خوبی با خدا نداریم، پس تلاش هم نمی‌کنیم.

بزودی گفت‌وگوی «خبرگزاری دانشجو» با پدر و مادر زهرا مشایخی را در سرویس علمی همین خبرگزاری منتشر می کنیم.


عکس دختر , عکس دختر ایرانی , عکس ایرانی , عکس بازیگران ایرانی , عکس بازیگر ایرانی, عکس زنان ایرانی, عکس زیباترین دختر ایرانی, عکس پسر ایرانی, عکس پسران ایرانی ، u;s nojv , u;s nojv hdvhkd , u;s hdvhkd

:: بازدید از این مطلب : 561
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : 14 مهر 1394 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: